امروز به استاد دروغ گفتم، صدایم را صاف کردم تا از کیلومترها فاصله نگرانی و دغدغه ای نباشم برهمه ی برنامه ها یشاندیشب که عکس ایشان را بر تخت بیمارستان دیدم خیلی غصه خوردم و غمهایم بیشتر شد. تا همانقدر هم که ایشان را نگران کرده بودم ، ناراحت بودم از دست خودم
امروز بعد از پایان صحبتمان بغضم را شکستم
خدایا از من که ناراحت نشدی؟
مرا ببخش و به ایشان سلامتی و بهبود و موفقیت روزافزون عطا کن
+التماس دعا
++ افزاد حقیقی اگر میخوانید لطفا سوال نپرسید.فقط دعایم کنید.
درباره این سایت